تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته وبلاگ ایرانی

سامانه ثبت تجربیات تشکل های دانشجویی

جنبش letter4u

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی

پاتوق بچه شيعه ها

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

علم بومی یا بال آندر فوت

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۵۳ ق.ظ

علم بومی یا بال آندر فوت


خدا درجات شهید بزرگوار آوینی را متعالی کند. می گفت خیلی ضایع است شما دستاورد های تکنولوژی غرب را بگیری و بعد بگویی فرهنگ غرب را با آن نمی گیریم. می گفت شما نمی توانی سینما را بگیری و بعد بگویی پرنو را ترویج نمی کنیم؛ این ها همه یک کل واحد اند که با هم می آیند. نمی گفت تکنولوژی را رها کن. می گفت اول آن را بشناس بعد در فرهنگ خودت مستحیل کن آن گاه مدل بومی شده در فرهنگ ایرانی اسلامی ات را استفاده کن. شاید در نگاه اول کمی مفاهیم ساده و سهل الفهم به نظر نرسند ولی منطق بسیار مستحکمی در آن ها نهفته است. در این نوشتار مقصودم غور در مباحث معرفت شناسی غرب و فلسفه شرق نیست تنها می خواهم یک مثال ناقص ولی همه فهم و عینی از تجربیات خودم ذکر کنم.

پنج شنبه شب ها با فامیلِ دور و نزدیک در یک سالن فوتبال، میثاق هفتگی داریم. شاید حدود یک سال اول خیلی بد گذشت. بعد از هر بازی دست و پای کم تر کسی ضربه نخورده و مصدوم نبود. من که نسبتا تن نحیف تری نسبت به اغلب فامیل داشتم و از سن و سال هم از خیلی ها عقب تر بودم بعد از هر بازی پاهایم نقاشی می شدند؛ بیش تر سیاه و بنفش کمی تا قسمتی زرد رنگ که ناشی از ضربه های خفیف بود و گاهی سرخ و قرمز که جای ضربه های کاری و عمیق بود! هنوز هم که می نویسم تمام ساق پایم به یاد آن روز ها تیر می کشد! کاش فقط این بود! معمولا در گرماگرم بازی، یک تیم که عقب می افتاد، فریاد تیم دیگر به ناسزا های آب دار - البته در حد شؤونات فامیل - به هوا می خواست و بعد از چند حمله ی گاز انبری به قصد دروازه بان، یک نفر به خاطر شدت جراحات وارده از بازی خارج می شد! اگر بازی از تعداد نمی افتاد بی معرفتی بود که تیم مضروب انتقام هم تیمی اش را نگیرد و خیلی طول نمی کشید که بازی از حداقل تعداد لازم می افتاد و همه پکر و درب و داغون به فکر هفته بعد بودند که چگونه بازی کردن را به بازیکنان تیم مقابل یاد دهند! حقیر که شاهد میدانی این خصومت هفتگی بودم صادقانه گزارش می دهم که انصافا کم ترین برخورد را با جناق ها با هم داشتند و خدا نیاورد روزی که دو برادر در تیم مخالف قرار می گرفتند. ترکیب تیم ها را عموماً پدرم می چید. به حرمت ریش سفیدش هم کسی جرئت نداشت اعتراضی کند حتی اگر یک تیم آن قدر ضعیف می شد که آمارِ گینسِ گول های خورده در یک دقیقه را می شکست. پس از چند بار آزمون و خطا آموخته بود که تا حد امکان با جناق ها را در تیم های مختلف و برادر ها را در یک تیم بچیند. این کمی آتش درگیری ها را کاهش می داد اما مشکل اصلی هم چنان به قوت خودش باقی بود. غیر از پدرم اغلب ریش سفید ها جانشان را برداشتند و دیگر حتی برای تماشا و تجدید دیدار فامیل هم که شده به میدان جنگ بازنگشتند و جوان های تازه رفته به خانه بخت هم اغلب همان راه رفتند که پیران، اما پدرم ماند. ماند تا فوتبال را بومی کند!

کم کم پدرم به این نتیجه رسید که نمی توان فوتبالِ غرب را گرفت و با چند تا آیه و حدیث و موعظه قبل از شروع بازی، بازیکنان را ترغیب کرد که در بازی شؤونات اسلامی را رعایت کنند و با اخلاق باشند. این بود که اقدام به مستحیل کردن فوتبال در فرهنگ بومی کرد و ورزش جدیدی پایه گذاری کرد که هم لذت فوتبال داشت و هم فرهنگ ایرانی اسلامی!

الآن هر هفته به سالن می رویم اما فوتبال بازی نمی کنیم. گاهی بال آندر فوت بازی می کنیم. به زبان فارسی نفهم ها می شود: ball under foot ترجمه تحت الفظی اش می شود توپ زیر پا و در اصطلاح قوانین فینا[1] یعنی بازی به نحوی که توپ از زیر زانو بلند تر نشود وگرنه داور در سوتِ کشدارِ خطا خواهد دمید! قانونی که جراحات بازی را به زیر زانو می کشد و با عدم وارد کردن ضربه به ناحیه سر از متشنج شدن فضای بازی به نحو شگفت انگیزی جلوگیری می کند.

گاهی شوت افتر لاین بازی می کنیم. باز به لغت فارسی نافهم ها می شود: shoot after line . ترجمه تحت الفظی اش می شود شوت پس از خط که در اصطلاح قوانین فینا می شود بازی به گونه ای که بازیکنان تا پیش از منطقه جریمه، حق شوت زدن ندارند. فقط یک ساعت بازی کردن در جلسه ی اول پس از وضع این قانون تصویب دائمی آن را به دنبال داشت چه این که بازی را به طرز عجیبی فنی کرده و از شوت های خرکی[2] جلوگیری می کند.

بیش تر هم کامپوند بازی می کنیم. دیگر بهتر است نگویم به زبان کدام طایفه ای compound نوشته می شود که در قوانین فینا به بازی ای اطلاق می شود که ترکیبی است از این قوانین که ذکر شد و دیگر قوانینی که مجال ذکرشان نبود و باید با مطالعه کامل قوانین بین الرّلتیو[3] فینا از جزئیات آن آگاه شوید. شرح بازی بومی ما بیش از این، اطاله کلام خواهد شد تنها خواستم استحاله بازی ای را توسط یک مغز خلاق نشان دهم که گمان نمی کنم در سرتاسر کشور کسی تصور متفاوت اجرا کردن آن را داشته باشد. نکته جالب ماجرا این جاست که بسیاری از دوستان و آشنایان پس از شنیدن وصف بازی های اخلاقی و دوستانه ما حتی اگر اهل فوتبال هم نباشند سری به ما می زنند و پس از یک جلسه اغلب آن قدر مشتاق می شوند که مشتری ثابت هر هفته شوند و تا این لحظه که مشغول نگارش هستم به علت کثرت تقاضا پدرم ناگزیر شده است که دو جلسه دیگر در هفته برنامه ریزی کند تا پاسخ گوی اشتیاق علاقه مندان بیش تری باشد. در پایان از دوستان تقاضا دارم که درخواست ورود به تیم نداشته باشند زیرا ظرفیت تکمیل شده است و فعلا زیر ساخت برگزاری بیش از سه جلسه در هفته فراهم نیست!

پی نوشت یک: قطعا خواننده محترم آن قدر با شعور هست که خاطرات شخصی نگارنده را به پای اسلامی کردن علوم ننویسد و تنها این چند خط را تابوشکنی نگارنده بداند تا فتح بابی باشد برای تعمق و تدبر در امری که حتی از فکر کردن به آن هم ابا داریم. در روزگاری که اکابرش ادعا می کنند هنر اسلامی و غیر اسلامی ندارد باید چرند و پرند بنویسیم تا کم کم یخ نوشتن درباره بومی کردن علوم آب شود تا شبیه همسایه های شمالی ترکمان تصور نکنیم می توان کازینو را هم از غرب گرفت و با یک پسوند اسلامی و قرائت دعای افتتاح در روز افتتاح اش آن را اسلامیزاسیون کرد!

پی نوشت دو: از کثرت واژه های بیگانه خاطرتان مکدر نشود تنها خواستم مضحک بودن خودمان را نشان دهم وقتی که یک نفر انگلیسی زبان که فارسی نیز می داند نوشته های روی مغازه ها و داروخانه هایمان را هم چون دراگ استور، مشهد مال، بابک شوز و ... می خواند و در دل فرهنگ غربزده ما را ریشخند می کند. جالب تر وقتی است که در دانشکده مهندسی قدم می زنی. دانشجویانی که حتی یک روز هم پایشان را از مملکت آبا و اجدادی شان بیرون نگذاشته اند از ترم دو سورفس، ایرفویل، لمینار، کانوکشن و ... نقل و نبات دهان شان است و چون هنوز به نمره ی اساتیدِ محترم محتاج تر از فاتحه و اخلاص شما بر مزار نزارم هستم یواشکی می نویسم که برخی اساتید پیامک و ایمیل را هم به انگلیسی جواب می دهند! یاد مرحوم حسابی به خیر که برای لغاتی که هیچ معادل فارسی نداشت هم معادل فارسی انتخاب می کرد و دانشجویانش را وادار می کرد تا همان معادل فارسی را تکرار کنند. نگارنده خود در این درد که بیماری واگیر دانشکده مهندسی است با سایرین هم درد است تنها صدایش به ناله بلند تر است پس لطفا کسی دلگیر نشود.




[1] . فینا از زبان برادران عرب وارد ورزش ما شده و در مفردات ابن عربی این گونه معنا شده است: فی نا = در میان ما.

[2] . مطمئنم اصطلاح تخصصی اش در فوتبال همین است و به کسی که عمدتا چنین شوت هایی می زند نیز خرشوت گویند.

[3] . بین الرّلتیو واژه ای است که از تلاقی فرهنگ شرقی و غربی حاصل شده و به معنای «در میان قوم و خویش» است.

نظرات  (۸)

سلام
همان طور که میدانید قالبهای طراحی شده برای سیستم blog.ir بسیار کم است، مخصوصا اگر خواهان یک قالب مذهبی باشید.. به همین منظور قالب امام رضا را طراحی کرده ایم:
http://ghasedoon.blog.ir/post/110

سلام و عرض ادب
با پست مطلب جدید بروزیم
مارا از نظرات ارزشمندتان بی بهره نگذارید
یا زهرا
اصولن فکر میکنم که چون جوهره ی امر غیر بومیست هرچه هم که بکند پدری آگاه باز افرادی پیدا میشوند که ناخواسته تو را بالاتر از زانو بزنند:دی
پاسخ:
اولا کی گفته جوهرش غیر بومیه
ثانیا کسی که به تو توپ بالای زانو نزد. خودت زدی اونم به خاطر عمری فوتبال غربی بازی کردن بود که با گوشت و پوستت عجین شده!
ثالثا وقتی خطا می کنی کسی چیزی بهت نمیگه دیگه فرافکنی نکن. تقصیر صغری و کبری و جوهر و این چیزا ننداز مرد باش بگو اشتباه کردی!
:))
بدین وسیله درخواست خود را برای عضویت در تیم مطرح می‌کنم؛ هدفم بومی سازیه نه چیزی دیگه!! اگه راهم ندین میام وسط زمین ترقه میندازم... تا در امر بومی سازی سهیم باشم.
پاسخ:
همین قدر هم که از بومی سازی می فهمی من کلی خوشحالم!
این یک پیشرفت بزرگه واست!!
سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
"
علم بومی یا «بال آندر فوت» "
با آدرس:
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"امام علی (علیه‌السّلام): هر کس آخرت، خواسته و هدف او باشد، به نهایت آرزویش از خوبی‌ها می‌رسد."
یا علی
۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۵:۵۲ محمدمهدی باقری
سلام
خدا قوت
ان شاءالله که خوب هستید
از مطلب خوبتون نهایت استفاده رو کردیم
بنده هم وبلاگی دارم
باعث افتخار ماست اگر به ما سری بزنید و نظر نه انتقادتون رو ارائه بدید
و در انتها اگر لایق بودیم برای تبادل لینک یا لوگو اقدام کنیم
منتظرم
التماس دعا
یا زهرا
http://sarbaz0.blog.ir/
شما که این قدر خوب فوتبال رو بومی کردید لطف کنید اسلامیش هم بکنید.
چرا وقتی یه تیم با یه نفر کمتر بازی می کنه، همه ی بازیکن های تیمِ کمتر، هر 5 دقیقه یه بار میان تو دروازه تا استراحت کنن ولی یکیشون که تازه وارد بود رو تو دروازه راه نمیدن و مجبورش میکنن هی بدووه؟!!
هیچ کی هم به روی خودش نمیاره!
اگه اون بنده خدا وسط زمین سکته میکرد، خونش به گردن شما نبود؟
پاسخ:
خوب همه فکر میکردن اون بنده خدا ی بهره کوچیکی از مغز داره هر وقت خسته بشه مثل هر آدم عاقل دیگه ای میاد دروازه نفس تازه می کنه.
من ولی سهم خودمو از این اشتباه می پذیرم باید اولش براشون توضیح می دادم که ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی