تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته وبلاگ ایرانی

سامانه ثبت تجربیات تشکل های دانشجویی

جنبش letter4u

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی

پاتوق بچه شيعه ها

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام» ثبت شده است


از آخرین باری که یک نفر روضه بستن دست های یک مرد را در کوچه ای تنگ و تاریک خواند بچه ها هم قسم شده اند که دیگر روضه نخوانند. همه طاقت نداشتند روضه گوش کنند! روضه به درد شما شهری ها می خورد که قلبتان تحمل دارد! هرچند ما خودمان روضه ی باز هستیم اما بیشتر آمده ایم تا برای شما داستان تعریف کنیم. ما آمده ایم ...

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۳
تنها نگار

پیش نوشت: این چند خط تقدیم به خانواده های غیر ایرانی شهدای مدافع حرم شده است. تنها آن عده از رفقا بخوانند که دلشان برای بوی حرم دمشق که از تن مجاهدانش بر مرکب این نگاشته ریخته تنگ شده وگرنه سرعت نگارش متن لطفی به قلم و نوشتار نداده است.

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۰
تنها نگار


حال هوای گرفته ی قبل از باران. بدترین چیز بغضی است که گلوگیر می شود و نمی شکند. هر چه قدر طعم شور گریه شیرین است طعم بغض گلوگیر، تلخ است و تلخی اش جان کاه. پیش تر هیچ گاه تبعید را به چشم مجازات نمی توانستم بنگرم. بیش تر در نظرم حکم تفریح را داشت تا تنبیه

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۵
تنها نگار


هوا آلوده هست اما زیر این هوای آلوده تهران چشم بگردانی زیاد می بینی بسیجیانی که هنوز هستند بر عهدی که با روح الله بستند. آسمانی اگر باشی حتما می دانی در آسمان لا زمانی و لا مکانی است که موج می زند. همان جاست که بچه بسیجی ها هر شب دسته جمعی به دیدار امام می روند و امام که می گوید: من دست و بازوی ... هق هق گریه هایشان سکوت ضجه های نماز شب سجاده نشینان عافیت طلب را می شکند.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۳
تنها نگار

بچه محل امام رضا علیه السلام

الآن حالم دوباره حالِ همان گنجشک زمین خورده است. خورده ام زمین. پر پرواز ندارم. تنها و ترسیده ام اما منتظر. منتظر تا دوباره همان آقای مهربانی که همه مادر ها در برابر محبتش کم می آورند بیاید. بیاید و از زمین بلندم کند. از کوچکی هر وقت دست مادرمان را ول می کردیم و به دو می رفتیم شیطنت، مادر فریاد می کشید: نرو. می خوری زمین. ولی کدام بچه حرف گوش می دهد که من دومش باشم. وقتی می خوردیم زمین نمی گفت چرا رفتی. اخم نمی کرد. دعوا نمی کرد. می آمد نوازشمان می کرد. می گفت: اشکال ندارد، مرد که گریه نمی کند، بگو یا علیعلیه السلام. یا علیعلیه السلام گفتن تمام نشده بود که از زمین بلند شده بودیم.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۸
تنها نگار

لبخند ناخدا

اگر دل به طوفان حوادث سپردیم، تنها برای لبخند ناخدا بود. تقدیر خداوند چنین رقم خورده که تا آدمیان جوهر صداقت خویش، با قلم بذل هر آن چه از جان و مال و آبرو دارند بر صفحه ی تاریخ ننگارند، حجت خدا پا بر دیدگانشان ننهد. تقدیر خداوند چنین است که ناخدای ما عصای موسی در دست نگیرد تا برای گذر از دریای نیل، جان هایمان را به آب بزنیم تا مرد از نامرد و سره از ناسره هویدا گردند. ما نیز همه لیالی قدر دست نیاز بر آستان ربوبی اش می گشاییم که بارالها ما از بذل جان خویش هیچ مضایقه نداریم لیکن ...


۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۳:۰۸
تنها نگار