تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته وبلاگ ایرانی

سامانه ثبت تجربیات تشکل های دانشجویی

جنبش letter4u

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی

پاتوق بچه شيعه ها

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنها» ثبت شده است


چه زود می گذرد برگ های تقویممان و چه زود ثانیه ها، دقیقه ها، ساعت ها، روز ها، هفته ها، ماه ها و سال هایمان به انتها می رسند. در این ورق خوردن روزگار نشانه های روشنی است برای آن ها که اهل اندیشه اند چه حاصل اگر ما اهلیت اندیشیدن را همچون اهلیت زیستن از کف داده ایم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۲
تنها نگار


حال هوای گرفته ی قبل از باران. بدترین چیز بغضی است که گلوگیر می شود و نمی شکند. هر چه قدر طعم شور گریه شیرین است طعم بغض گلوگیر، تلخ است و تلخی اش جان کاه. پیش تر هیچ گاه تبعید را به چشم مجازات نمی توانستم بنگرم. بیش تر در نظرم حکم تفریح را داشت تا تنبیه

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۵
تنها نگار

روضه های تنهایی




گمان نمی کردیم تقویم بنگارد روزی را که حرم در محاصره ی اصحاب یزید باشد و بسیجیان در کناره ی میدان نظاره گر. فلسفه وجود انسان هایی به نام بسیجی این است که دیگر کربلا تکرار نشود و نقض غرض است اگر بسیجی باشد و حرم اهل بیت در امان نباشد. اما ما باید بمانیم. ما باید بمانیم تا امام تنها نماند.

۲۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۱۴
تنها نگار

کودک، کبوتر، زیتون ...


syria


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۳۹
تنها نگار

روز خوشحالی قاتلان کودکان شام


تصویر صفحه اول سایت آمریکایی euronews

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۳
تنها نگار

بچه محل امام رضا علیه السلام

الآن حالم دوباره حالِ همان گنجشک زمین خورده است. خورده ام زمین. پر پرواز ندارم. تنها و ترسیده ام اما منتظر. منتظر تا دوباره همان آقای مهربانی که همه مادر ها در برابر محبتش کم می آورند بیاید. بیاید و از زمین بلندم کند. از کوچکی هر وقت دست مادرمان را ول می کردیم و به دو می رفتیم شیطنت، مادر فریاد می کشید: نرو. می خوری زمین. ولی کدام بچه حرف گوش می دهد که من دومش باشم. وقتی می خوردیم زمین نمی گفت چرا رفتی. اخم نمی کرد. دعوا نمی کرد. می آمد نوازشمان می کرد. می گفت: اشکال ندارد، مرد که گریه نمی کند، بگو یا علیعلیه السلام. یا علیعلیه السلام گفتن تمام نشده بود که از زمین بلند شده بودیم.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۸
تنها نگار

لبخند ناخدا

اگر دل به طوفان حوادث سپردیم، تنها برای لبخند ناخدا بود. تقدیر خداوند چنین رقم خورده که تا آدمیان جوهر صداقت خویش، با قلم بذل هر آن چه از جان و مال و آبرو دارند بر صفحه ی تاریخ ننگارند، حجت خدا پا بر دیدگانشان ننهد. تقدیر خداوند چنین است که ناخدای ما عصای موسی در دست نگیرد تا برای گذر از دریای نیل، جان هایمان را به آب بزنیم تا مرد از نامرد و سره از ناسره هویدا گردند. ما نیز همه لیالی قدر دست نیاز بر آستان ربوبی اش می گشاییم که بارالها ما از بذل جان خویش هیچ مضایقه نداریم لیکن ...


۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۳:۰۸
تنها نگار