تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته وبلاگ ایرانی

سامانه ثبت تجربیات تشکل های دانشجویی

جنبش letter4u

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی

پاتوق بچه شيعه ها

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

پیش به سوی درک

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ


پیش به سوی درک


خواننده گرامی این انشا فاقد خطا های املایی است. پس لطفا تلاش نفرمایید تا درک را درکه یا هر چیز دیگری قرائت نمایید. درکه آنجاست که دیروزِ یک روزِ زشت تاریخی، یعنی یک روز به پایان مهلت مذاکرات وین، آخرین مذاکرات رفیق ما با نامزداش به توافق ختم شد و قرار عقدی که از قبل، خانواده هایشان ریخته بودند و منوط کرده بودند به مذاکرات دو به دو، دارای اعتبار شناخته شد.

بقیه قرائت های شما را هم نمی دانم چه بوده است در ابتدای مشاهده این متن. شاید اگر به اطلاعم برسانید بتوانید این نوشتار خرد را تکمیل فرمایید. اما درک  ...

اما درک همان جاست که بعضی و فقط بعضی از بچه های ... ما به آن جا می روند. وقتی پدر، درک را به بچه ها نشان داد اگر دستشان را از دست او جدا کردند و همچون مخلصان از عقل به سوی درک دویدند این به درک رفتنشان را به هیچ پینه ای نمی توانند به پدر وصله کنند.

پاورقی: مخلصان از عقل در معنای خلاصی یافتگان از خرد به افرادی اطلاق می شود که توانسته اند قیود خرد را از پای عملکردشان بگسلند.

ادامه متن: فرزند عاقل که کار بی حاصل نمی کند. یکبار اگر به تزبیب بکند دوباره نمی کند.

پاورقی: تزبیب یعنی به زینت بازی آراسته گشته، همانند تذهیب. به آنان اطلاق می شود که زینت کردارشان را به بازی های بی فایده کودکانه می آرایند.

پی نوشت پاورقی: تکرار مجدد این نکته ضروری است که این انشا فاقد خطا های املایی است پس لطفا سعی نکنید واژه تزبیب را تذبذب یا هر چیز دیگر بخوانید. البته معنادار بودن جمله با هر دو قرائت را می توانید به حادثه منسوب کنید!

ادامه متن: سه بار، سه بار دیدار با کریه برای هیچ! آدم عاقل که سه بار کار بی حاصل نمی کند. حضرت شوالیه مذاکرات، مستحضر کدام منفعت توافق ژنو بودند که برای تمدید آن سه بار خودشان را در حد مصاحبت با بوقلمون شیطان، کوچک کردند و آبروی استکبار ستیزی یک ملت بزرگ را به مسلخ تزبیب فرزندانش بردند. البته ذکر منافع تمدید توافق برای هم صحبت کریهتان را نیازی نیست; خود بوقلمونشان با گردن فراخته پس از تمدید دوباره توافق ذکر نمودند.

پاورقی: تذکر دیگری که ذکر آن ضروری می نمود گواهی نگارنده بود بر عفت قلم اش و اینکه وجه تسمیه کریه آمریکایی به بوقلمون دشواری تحمل گردن فراز برای این حیوان نجیب است و خود بوقلمون به این ادعا صحه خواهند گذاشت وگرنه در دیگر ویژگی ها هیچ گاه چنین جسارتی را به ساحت بوقلمون روا نخواهم داشت که با آن کریه قیاسش نمایم.

ادامه متن: عهد گرفته شده است. در آخرین کتاب نازل شده از آسمان، از آدمیان عهد گرفته شده است که از گام های شیطان پیروی نکنند. حضرت اجل رفتند با شیطان اکبر قدم زدند که به شکستن عهد ازلی چه آبرویی از روی پاک ام القرای اسلام ببرند. نه خیر.

پاورقی: مقصود از نه خیر، یعنی ام القرای اسلام، نه، خیر. زین پس به جای قرائت این واژه قدیمی از واژه دیگری استفاده نمایید. این واژه از روزی که وزیر خارجه یک کشور اسلامی با شیطان پیاده روی می روند منسوخ شده است البته مکالمه تلفنی پیشین رئیسشان با رئیس شیاطین و استقبال پسین خودشان از وزیری که بی اندازه از اهانت های روزنامه کشورش به پیامبر اسلام حمایت نمود و صد البته دست دادن به دستی که از آن خون می چکید در میانه کشتار کودکان غزه و ... نیز به نسخ این واژه کمک های بی شائبه ای ارزانی داشتند.



ادامه متن: تشکر، همیشه خوب نیست. پیرمان چند بار باید فریاد می کشیدند: «هرگاه از شما تعریف کردند بدانید خیانت کارید.» که در گوش بعضی ها فرو می رفت!؟ تمدید آنچه طوقِ خفتِ تشکرِ شیطان را برگردنتان آویخت، توافق ژنو نبود، تصاحب ژنو بود. منِ تازه به دوران رسیده به زعم رئیس شما بزدل، تنها نگفته ام که؛ خود رئیس سیاه روی کریه اش گفت که ما تصاحب کردیم پیشرفت صنعتی را که هر روز در حال پیشرفت بود و به عقب راندیم ذخایری که مایه ی ترس ما و دیگر دشمنان خدا و رسول خدا بود.

پاورقی: اصلا در خفایا و زوایای ذهنتان هم خطور نکند که صحبت های آن رئیس جمهور سیاه رو ربطی به آیه ای از آیات آسمانی ترین کتاب زمینی داشت. باز هم برخی شباهت ها را به حوادث اتفاقی نسبت دهید هزینه کم تری برای نگارنده تراشیده اید.

ادامه متن: به درک. به درک که بعضی ها دوست دارند پیش به سوی درک بروند. به درک که بعضی جانوران به شکم هایشان می خزند و برخی چهارنعل می تازند.

پاورقی: درباره موجودات دو پا بحثی مطرح نشد. به کنج قبای کسی گیر نکند این آیات کتاب ما. تنها سخن از سرعت رفتن بود و مدیون است اگر کسی برداشت دیگری داشته باشد.



ادامه متن: به درک. به درک که بعضی ها به متن توهین کنندگان به رسول خدا شتافتند. اصلا تو چرا چند روز است پای عکس های پیاده روی شیطان و طعمه اش نشسته ای و ماتم آبروی هزار و اندی ساله ی اسلام را می خوری. آبروی اسلام را که اندی ها نمی توانند ببرند. به درک. آبروی اسلام را می خواهی ببینی عکس های دخترانی را نگاه کن که غیر از پرچم کشور خودشان، سوریه، پرچم ایران را سر دست گرفته بودند تا تیم ملی ایران را مقابل قطر تشویق و تأیید کنند. من نرفته ام به کشورشان اما می گویند در آن جا از هرکس نشانی اسلام را بپرسی آدرس مردانی را به تو می دهند که خانه هایشان در کوچه های شهر توست. سردار که می گویند در همه بلادشان یک عکس دارد همان گونه که قائد مجاهدان و همان گونه که کعبه. حرمت امام زاده دست متولی اش نیست که بخواهد حریم نگه دارد یا ندارد. متولی تنها می تواند رخت خویش از این ورطه به درک بیرون کشد یا به بهشت. صاحب بیت است که حرمت بیت را در میان خیل دشمنانی که آن را احاطه نموده اند پاس داشته است و پاسدار ها تنها حرمت خودشان را می توانند پاس بدارند. اگر فرزندی نخواست پاسدار حرمت خود باشد یقین کنید که ما را معطل خواهد کرد اما متوقف هرگز. ما پیش به سوی شاه کربلا خواهیم تاخت. بدون نان دویدن، هنر مردان ماست و بدون سر دویدن، هنر دلاورانمان و ما مردمی هستیم مجتمع از مردان و دلاور مردان و اندک نامردان به زودی با رسوایی بزگ، از دنیای ما جدا خواهند گشت و چه کسی است که ایشان را از رسوایی بزرگ ترشان، در آخرت بیم دهد.

پی نوشت: ببخشید اگر در میان پاورقی ها متن اصلی گاهی حضور قلب مطالعه تان را مشوش می نمود! در روزگاری که تلخی پاورقی ها شیرینی متن زندگی بعضی ها را که رگ های بزرگ تری دارند عجیب تلخ کرده است عجب نیست اگر پاورقی ها بر متنمان غلبه نمایند.

پاورقی پی نوشت: بیشتر ببخشید اگر متن پاره پاره بود. انگیزه نوشتن بود و فرصت اش نه؛ این راه نوشت حاصل زمان هایی بود که اتوبوس و مترو زنده می کردند.

 

نظرات  (۶)

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۵۰ سعید ابراهیمی
سلام
متن زیبا و خوبی بود....
خداوند به قلمتان قوت و قدرت بیشتری عطا کند تا
این حقایق بیش از پیش منتشر شوند.
یاحق.
۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۳۹ مدافعان حرم
مدافعان حرم http://www.modafeon.blogfa.com
ما را با درج لینک یا لوگو و یا نشر مطالب در وبگاه خود حمایت نمائید
یا علی
۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۵ روح الله فاضل
سلام
اگه می‌بینی یه مقدار بازدید داری و تعجب میکنی که چرا وبلاگت بازدید داره و این بازدیدکننده‌ها کی هستن و از کجا میان، به این دلیله که من هر وقت میخوام برم تسنیم نیوز، تا ta رو رو نوار آدرس وارد میکنم آدرس وبلاگ تو پیش پیش میاد و من همیشه به اشتباه اینتر میزنم! فلذا یحتمل تا هشتاد درصد بازدیدکننده‌هات بخاطر این "حرکت نابجا"ی منه. بقیه‌ش هم که قطعاً روبات و درصد خطای خودِ سرویس‌دهنده‌ی آماره!
تا دیدار بعدی، شب خوش...!
سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" پیش به سوی درک "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/38926
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله): بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است، آن‌گاه نیکی به پدر و مادر، آن‌گاه جنگ در راه خدا."
یا علی
۲۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۴ روح الله فاضل
بعد از خواندن این متن دو گونه میتوان توصیه نمود به صاحب متن. یک اینکه زین پس فکر نوشتن در اتوبوس و مترو را از مخیله خویش به در کند، و گونه دوم اینکه اتوبوس و مترو را زاینده خلاقیت و ذوق نگارنده‌ی متن بداند...
شاید حضرتتان برای دانستن نظر حقیر کمی عجول باشد... اما بنده‌ی سراپا تقصیر بهتر می‌بینم نگارنده متن را در عالم دلپذیر خماری رها کنم و به فریادهای جانسوز او نیز وقعی ننهم.
البته به دلیل لطافت دل حقیر و معصومیت چشمان صاحب متن، به این جمله بسنده می‌کنم که حیف است حضرتتان در اتوبوس و مترو تماشای مناظر بیرون را از دست بدهید...
وفقکم الله
۲۹ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۵ عمارنامه
با سلام و احترام؛
مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://ammarname.ir/node/93379
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی