تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته

خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیه‏ گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‏ شناسیم و غیر از تو نخواسته ‏ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی

تنها نوشته وبلاگ ایرانی

سامانه ثبت تجربیات تشکل های دانشجویی

جنبش letter4u

شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی

پاتوق بچه شيعه ها

عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

أخوینی بر أخوینی نفحات نفت

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۱۴ ق.ظ

أخوینی بر أخوینی نفحات نفت

از مطالعه کتاب بسیار لذت بردم و مطالعه آن را به همه جوانان خصوصا در رشته های مهندسی مؤکداً توصیه می کنم. از سیر صعودی این نویسنده بسیار بیش تر از خود کتاب لذت می برم البته منظورم دقیقا آن نیست که هر کتاب از ما قبل خود بهتر و صحیح تر است بلکه خود نویسنده در یک سیر صعودی از رشد و ژرف نگری است و این که درجا نمی زند و پافشاری بیهوده به برخی نقایص خود در نوشته های پیشین نمی کند بسیار ارزنده و قابل ستایش است. در این کتاب نگاه نویسنده به فرهنگ نفتی حاکم بر جامعه نگاه قابل ستایشی است اما ...

اما نقد های کوتاهی نیز بر آن وارد است. نویسنده عدم ورود مردم در اقتصاد را ناشی از غلبه فرهنگ نفتی بر ذهن و اندیشه ی مردمان این سرزمین می بیند غافل از آن که حتی اگر این را بپذیریم - که نمی پذیریم - باز در هر جامعه ای هستند سنت شکنان و روشن فکرانی که زنجیر های آویخته از پای اندیشه جامعه ی خود را حداقل برای خودشان در هم می شکنند و کم نیستند مخترعان، مبتکران، مدیران اقتصادی و ... که میل خروج از این دور باطل دارند، لیکن آن چیزی که قدرت عصیان از ایشان می گیرد باز همین غول دولتی است که حتی سازمان گسترده و قدرتمندی چون آستان قدس رضوی نیز در مچ انداختن با آن مغلوبه است و ترجیح به تعامل با دولت می کند نه حتی رقابت با آن و تازه این کجا و انتظار عصیان از بخش خصوصی کجا! اشتباه نگارنده در آن است که تمام سیستم مدیریتی را فشل و امید به احیای اقتصاد و فرهنگ و ... از خارج از آن را دارد غافل از آن که اگر بنا به میدان دادن به مردم - که در ادبیات سیاسی بهترین واژه برای آن همان عدالت می باشد. - باشد باز طلیعه آن از درون خود دولت باید بجوشد و خود دولت باید دست خود را از انحصارات گسترده خویش جمع کند. شاید کمی غیر منطقی به نظر برسد یا همان مثل معروف برای خواننده تداعی گردد که هیچ کاردی دسته خویش را نمی برد اما اگر نیک بنگریم: اولا به هر روی در کشور ما همه چیز از اقتصاد و فرهنگ و سیاست دولتی شده است و اکنون رقابت با این سیستم دولتی قدرتمند غیرممکن به نظر می رسد، مگر به تغییر اصل نظام با انقلاب و کودتا که آن هم به دلایل دیگر که مجال ذکر آن ها نیست امکان وقوع ندارد. ثانیا انتظارِ حاتم بخشیِ انحصارات دولتی به مردم از سوی خود دولت، شاید در نظاماتی که مبتنی بر اصالت سود و اصالت نفس بنیان گرفته اند منطقی به نظر نرسد اما در نظامی که بر مبنای اسلام ناب بنیان گرفته نه تنها شدنی است بل سرنوشت محتوم آن است و این تنها نیاز به دولت اسلامی دارد؛ دولتی که متشکل از مدیران اسلامی است و این مدیران متربّیان نظام آموزشی اسلامی در کشور اند و این دیر یا زود محقق خواهد شد. نکته ای که توجه به آن بسیار ضروری است این که انحصار گسترده دولت بر جمیع ارکان کشور اگرچه نه اقتضای حکومت اسلامی بود و نه خواست امام امت، اما در دوره ای که به سرعت می رفت تا کشور با میل به لیبرالیسم اقتصادی در تمام ارکان خود بر ماهیت اسلامی اش عصیان کند و این حتی در بسیاری کشور های چپ با مدل مخصوص خودشان رخ نمود، دولتی شدن اقتصاد در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی و فرهنگ در دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی باز هم تکرار می کنم که بر خلاف اقتضای حکومت اسلامی و خواست امام امت رحمتی بود برای کشور تا اکنون با نگاه به ضعف ها و نقایص گسترده لیبرالیسم اقتصادی از غلتیدن در این دره هولناک مصون باشیم و حال با نگاه کامل تر و دقیق تری به سراغ تمدن سازی اسلامی برویم. 

نظرات  (۲)

۲۴ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۵ علی بخشی آنی
باسلام و احترام

مطلب جنابعالی در شبکه وبلاگی مجاهدان مجازی منتشر گردید.

با قرار دادن نشان اعضا شما هم سهیم شوید!

basnet.ir
۲۱ تیر ۹۲ ، ۲۱:۱۴ سجاد شکیب
سلام

از این که به این سرعت این کتاب رو خوندی خوشحالم.
همچنان نظر من به نظر رضا امیر خانی نزدیک تره.
دلیلیش هم نمونه های موفق اتفاق افتاده است.

مثلا در حوزه ی رسانه های تصویری :
جشنواره ی مردمی فیلم عمار یا شبکه ی تلویزیونی عصر.
این موارد انحصار دولتی رو در این زمینه خواهند شکست و در ضمن نشون میده حتی در صدا وسیما که زیر نظر خود حضرت آقاست،مدیران نتونستن بر اساس اسلام ناب عمل کنند(به احتمال خیلی زیاد بر خلاف میل باطنی) و بایستی از بیرون سیستم انحصار رو شکست.


در کل به نظرم تحول در یک سیستم اگر چه تحول باید به وسیله ی افرادی از درون سیستم اجرا بشه،اما محرک این تحول از خارج از سیستم خواهد بود.
پاسخ:
درباره نمونه های موفق که خود امیرخانی قسمت های ابتدایی کتاب هرکجا به رقابت بخش خصوصی با غول دولت اشاره کرده به شکست بخش خصوصی اقرار کرده به ی نحو حتی تو خود غرب هم شما فقط اجازه داری برای نفس سیری ناپذیری بشر تولید شهوت و غضب تازه بکنی وگرنه انحصار شرکت های شبه دولتی که آقای امیرخانی خصوصی به حساب میاره و منتقدینی مثل چامسکی دولتی (!) به هیچ وجه اجازه در هم شکستنشون را نداری اگر اقتصاد کاپیتالیستی امروز تو خود غرب هم مذمومه چون در ظاهر همه چیز رو به مردم واگذار می کنه ولی در عمل همه چیز پشت درهای بسته ی تعامل قدرت های بزرگ اقتصادی، دولتی و صهیونیستی رخ می ده. به قول چامسکی این که شما نمی تونه انحصار مایکروسافت رو بشکنی به خاطر بیل گیتس نیست، به خاطر قواعد بازی ای هست که بیل گیتس به اون پایبنده!!
اگر به ایران خودمون هم برگردیم فکر کنم برنامه ثریا تو این مدت خیلی نکات جالبی رو از اقتصاد ایران روشن کرد. یکی اش همین بود که هرجا بخش خصوصی خواسته قدرتمند بشه و احیانا بخشی (بخش هرچند کوچکی) از عایدات بخش دولتی را از واردات و رانت برخی کالا ها محروم کنه (تو بهترین حالتش هم می تونیم فکر کنیم فقط ی سوء تدبیر ساده بوده) به سرعت و سهولت کله پا شده مثل صنعت نساجی، مخابرات و ...
راجع ب صدا و سیما بحث خیلی متفاوت تر هم میشه مثلا این که اگر صدا و سیما به هر دلیل بره به سمت خصوصی سازی وضع اش از این که الآن هست خیلی بد تر هم میشه و رفتن به سمت صدا و سیمای اسلامی راهیه که حالا حالا ها باید راجع بهش فکر و بحث بشه اگه این حرف بدون توضیحات مبسوط کمی غیر منطقی به نظر می رسه فقط توجهت رو جلب می کنم به تولیدات همین جشنواره عمار که کار ی عده بچه حزب اللهی و بچه بسیجیه. توجه به این که تا کجا ها مرز های اسلامی بودن در سیرت و صورت این کار ها محقق شده شاید کمک کنه که بیش تر متوجه پیچیدگی این عرصه بشیم!!
نگاهی که امیرخانی داره و در خود کتاب هم بهش اشاره می کنه موافقه با این که احزاب از دل قدرت اقتصادی شرکت های تجاری بیرون بیان یا حداقل برای رأی آوردن حامی منافع اونا باشن ولی همه می دونیم که این همون راهیه که آمریکا رفت وجز به ترکستان به جایی ختم نمیشه. وابستگی احزاب به شرکت های اقتصادی پله ی اول برای ایجاد شرکت های شبه دولتی و انحصارطلبانه ایه که رقابت با اون ها خیلی دشوارتر از رقابت با بخش دولتی فعلی ماست. شاهد این مدعا هم اول تجربه های خودمون مثل دانشگاه آزاد و آستان قدسه و دوم هم این که با همه بحران اقتصادی و له شدن مردم آمریکا و اروپا در زیر چرخ های توسعه غربی، به این زودی نباید انتظار فروپاشی اقتصاد کاپیلاستی و شبه دولتی رو بدی (هرچند سرنوشت لایتغر اونه) اما می تونی امیدوار باشی که به سرعت بسیاری از بخش های اقتصادی و فرهنگی ما به سمت مردمی شدن پیش برن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی