بچه محل امام رضا علیه السلام
الآن حالم دوباره حالِ همان گنجشک زمین خورده است. خورده ام زمین. پر پرواز ندارم. تنها و ترسیده ام اما منتظر. منتظر تا دوباره همان آقای مهربانی که همه مادر ها در برابر محبتش کم می آورند بیاید. بیاید و از زمین بلندم کند. از کوچکی هر وقت دست مادرمان را ول می کردیم و به دو می رفتیم شیطنت، مادر فریاد می کشید: نرو. می خوری زمین. ولی کدام بچه حرف گوش می دهد که من دومش باشم. وقتی می خوردیم زمین نمی گفت چرا رفتی. اخم نمی کرد. دعوا نمی کرد. می آمد نوازشمان می کرد. می گفت: اشکال ندارد، مرد که گریه نمی کند، بگو یا علیعلیه السلام. یا علیعلیه السلام گفتن تمام نشده بود که از زمین بلند شده بودیم.